مرکز خدمات مشاوره برتر برای انتخاب گزینه برتر



سلام 

گرفتار رسمی عجیب و غریب شدم ! حضور شخص سوم !

ترور خدا جواب بدین .

اخه همین حالت میخواد برام پیش بیاد!

چند وقت دیگه حدود 1 ماه دیگه عروسیمه

ممنونم

پاسخ :

سلام

فکر نمی کنم منظورتون این باشه که در حجله نفر سومی حضور داشته باشه ، چون چنین حالتی نه در فرهنگ ماست و نه در دین ما . حتی در مورد انسان های نخستین هم چنین چیزی رو نشنیدم !

بنابراین احتمالا منظور شما حضور نفر سوم در خارج از حجله باشه ، که البته اینم در دین ما نیست ، ولی متاسفانه بعضی ها برای اجرا کردن یه سری رسوم غلط چنین اجازه ای رو به خودشون میدن .

خود شب زفاف ممکنه برای عروس به اندازه ی کافی استرس زا باشه ، حالا اگه یک یا چند نفر پشت در حجله منتظر بایستند که دیگه فاجعه است . پیشنهاد بنده به داماد در چنین مواقعی اینه که چراغ رو خاموش کنه و همسرش رو در آغوش بگیره و تا صبح تخت بخوابن !!!

بالاخره این رسوم غلط باید از یه جایی ریشه کن بشن یا نه ؟ هر کس باید از خودش شروع کنه !

موفق باشید

-------------------

ظاهرا بعضی ها به هوای خوندن داستان س شب زفاف وارد این صفحه میشن ، باید به این دوستان عرض کنم که فرض کنیم این جا یه داستان س رو می خوندید . چه نتیجه ای به دست می آوردید ؟ 

قبول دارم که ممکنه فشار جنسی شما رو اذیت کنه ، ولی خوندن چنین داستان هایی اوضاع رو به شما سخت تر می کنه ، باعث میشن که بیشتر در گناه فرو برید ، به این فکر کنید که موقع خوندن چنین داستان هایی یکی سر برسه ، ممکنه بگید من حواسم جمع هستش . 

ببینید اگه تا حالا آبروی شما نرفته ، به خاطر اینه که خدا نخواسته ، وگرنه بنده و شما که قدرتی در مقابل خواست خدا نداریم ، کافی میزان گناه کردن بنده شما از حد بگذره ، اون وقته که به راحتی خدا ما رو رسوا می کنه !

بنابراین برای این که در دوران مجردی بتونید یه زندگی عادی داشته باشید ، سعی کنید سراغ چنین مسائلی نرید چون نه تنها عطش جنسی شما رو برطرف نمی کنه بلکه شما رو تشنه تر و حریص تر هم خواهد کرد .


این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


سلام

در کنار ارسال سوال و مطلب ، احساس میشه باید راه جدیدی برای طرح یک موضوع ایجاد بشه . خب این سوال پیش میاد که پیشنهاد پست جدید چه فرقی با ارسال مطلب یا سوال داره ؟

فرقش اینه که پیشنهاد پست جدید نیازی به توضیحات نداره ، شما می تونید در نیم خط ، منظورتون رو برسونید . یعنی می تونید یک سوال مطرح کنید یا بگید در مورد فلان موضوع مطلب بذارید .

تنها در دو موضوع محدودیت داریم : مسائل ی و مسائل شویی جنسی

فارغ از این دو موضوع ،در سایر موارد می تونید پیشنهاد پست جدید بدید .

مثال :

چرا خانواده مهم است ؟

چگونه می توانیم خانواده شاد داشته باشیم ؟

اگه فلان رشته رو بخونم ، چه شغل هایی در انتظار منه ؟

درخواست معرفی پزشک ، مشاور ، وکیل .

مسائل تناسب اندام

روش یادگیری فلان درس

و .

بنابراین اگه سوال یا موضوعی ذهن شما رو مشغول کرده ، می تونید تیتر وار اون رو این جا مطرح کنید .

بنده سعی می کنم چند خط توضیحات برای سوال شما بنویسم و ارسالش کنم .

-------------------

با توجه به پست ۱۴۹۸۵ ، موضوعات مطرح شده رو لیست کردم ، اگه پیشنهاد دهندگان موضوعات زیر یا سایر کاربران تمایل دارند می تونن چند خطی توضیحات ارائه کنن تا به صورت پست جداگانه ارسال بشه . در غیر این صورت منتظر باشید تا بنده موضوعات زیر رو به بحث بذارم .

نکته : 

در مورد بعضی از موضوعات مطرح شده در زیر مطلب داریم که انشاء الله معرفی میشن .

موضوعات درخواستی :

سرگذشت پیشینیان

بهداشت روان و جسم 

معاشرت اجتماعی و خانوادگی

به چالش کشیدن رسم و رسومات ازدواج

آداب و رسوم شهرهای مختلف

مسائل اقتصادی کشور

اتفاقات روز 

طنز 

تاریخ باستان

علم نجوم و کیهان و اخترشناسی

معنوی 

روان شناسی

اصول موفقیت

طب سنتی و اسلامی

اطلاعات تاریخی و هویت و فرهنگ ایران

اطلاعات کسب و کار

اختلافات خانوادگی

درگیری، دعوا و مسائل حقوقی

مسائل علمی

صندلی داغ

مسایل فرهنگی

پزشکی

موضوعات روز زندگی جهان امروز

قطعات ادبی

بیان حدیث در مورد یک موضوع

تبادل نظر شاغلان یک کسب و کار

تقلب در امتحان و عواقب قانونی

فرهنگی

اقتصادی

عرفانی

انگیزشی

جغرافیایی

مشاوه در باب تخصص و شغل اعضا

آموزش مهارت های زندگی نه فقط برای دوران تاهل، برای همه اقشار و همه ادوار زندگی

در مورد زیبایی و تناسب اندام

روش های تجربی اعضا برای بهبود اعتماد به نفس،سخن وری و سایر ویژگی های شخصیتی 

انتقال تجربیات اعضا در مورد مهاجرت از کشور،تحصیل،موفقیت کاری_خانوادگی_اجتماعی.

بحث در حیطه علوم مورد پسند اعضا‌

معرفی مکان های گردشگری و تاریخی +تاریخچه +عکس

عقاید و باور های قدیمی (خرافات ها وداستان های قدیمی و حتی افسانه و.) 

معرفی مشاهیر و عرفا و پهلوان و .  که در استان یا شهرشون هست

طریقه پخت غذاهای سنتی +عکس + تاریخچه

معرفی قومیت ها 

معرفی کتاب های قدیمی ایرانی

رسومات قدیمی

افزایش حافظه

آشپزی

راهکار های سلامت وشادابی پوست و مو

راهکار برای پیدا کردن هدف

نگاهی به زندگینامه آدم های فرهیخته

طریقه پس انداز و خرید با صرفه تر

در آمد زایی و معرفی رشته هایی که میشه به عنوان شغل داشت

معرفی حرفه هایی که میشه یاد گرفت مثل آرایشگری یا مربی باشگاه

اقلام اضافی جهیزیه یا عروسی

شکست در روابط و نشونه هایی تو دوران آشنایی دیده بودن ولی توجه نکردن

اشتباهاتی که داشتن توی روابطشون با بقیه 

تجربه توی تغییر ویژگی اخلاقی منفی یا ترک عادت بد، داشتن عادت خوب

---------------

روش های دسترسی سریع به این صفحه :

صفحه اصلی ( خانه ) ← بخش گلچین مطالب ← لبه ی صفحات خاص

منوی بالای وبلاگ ← کلیک روی ارسال سوال و مطلب  ← کادر ششم ← کلیک روی پیشنهاد پست جدید

سوالتان را در بخش نظرات بنویسید و ارسال بفرمائید

موفق باشید


سلام

این یک صفحه جدید برای ارسال سوال و مطلب ، برای کاربران بیان است . تفاوت این بخش جدید از زندگی برتر با سایر قسمت های ارسال پست در این است که ؛

نظرات کاربران عضو بیان ، فورا و بدون نیاز به تائید نمایش داده خواهند شد . البته به جز مواردی که حساس تشخیص داده شوند.

بنابراین اگر نمی خواهید منتظر بمانید که نظرات اعضای بیان ، با تائید بنده نمایش داده شوند ، در بخش نظرات این صفحه ، سوال یا مطلب مورد نظر خود را ارسال بفرمائید.

اما نظرات دریافت شده ، طبق روال معمول همراه با سایر نظراتی که نیاز به تائید دارند بازبینی می شوند و مواردی که قوانین بخش نظرات در آن ها رعایت نشده باشند ، حذف یا سانسور خواهند شد.

اگر می خواهید سوال یا مطلب خود را از طریق این صفحه ارسال کنید باید توجه داشته باشید که ؛

در مرحله ی اول و طی مدت ۳۰ روز ، همه ی نظرات کاربران عضو بیان بدون تائید ، در زیر پست شما نمایش داده خواهند شد و بنده طبق معمول ۲ الی ۳ بار در روز ، نظرات ارسال شده را به همراه نظراتی که نیاز به تائید دارند بازبینی خواهم کرد . بخش نظرات پست شما بعد از ۳۰ روز بسته خواهد شد مگر این که پست شما طی این مدت فعال ( نظر ارسال شود ) باشد . در این صورت امکان نظر دهی به پست شما تمدید خواهد شد.

اگر نظری را توهین آمیز تشخیص دادید کافی است در بخش نظرات صفحه " ارتباط با مدیر " ، عنوان یا شماره پست را به همراه تاریخ و ساعت ارسال نظرات توهین آمیز برای بنده بفرستید تا آن ها را بازبینی کنم.

برای نظر دهندگان:

در صفحه ی " درباره ما " قوانین تائید نظرات درج شده ، لطفا ضمن مطالعه دقیق آن ها ، در نظر دادن آن ها را رعایت بفرمائیدو

اما لازم است یک قانون به این بخش از زندگی برتر اضافه کنیم؛

معمولا در هر جایی یک عده ی قلیلی هستند که بنا به دلایلی می خواهند نظم را به هم بزنند ، بنابراین تخلفات زیر باعث خواهد شد که متخلفان، امکان نظر دادن در زندگی برتر با اکانت شان را از دست بدهند: 

۱ - توهین به مقامات رسمی کشور

۲ - توهین به اسلام و سایر ادیان الهی

۳ - استفاده از الفاظ رکیک به هر شکل

۴ - انتشار اخباری که منبع آن معتبر نباشد . منظور از منبع معتبر ، رسانه های رسمی و قانونی کشور هستند .

۵ - دعوت به خشونت طلبی و تجمعات غیر قانونی

۶ - ارسال کنندگان هرمه ( کسانی که صرفا قصد تبلیغ سایت یا . دارند ) 

۷ - کسانی که ۶ تخلف بالا را انجام نمی دهند ولی به دلیل رعایت نکردن قوانین مندرج در صفحه " درباره ما " چند بار نظرات شان سانسور یا حذف شده باشد.

موفق باشید.


سلام

در صورتی که مطلبی خطاب به بنده دارید در بخش نظرات اعلام بفرمائید.

نکته : 

برای ارسال سوال و مطلب به پست های مربوطه مراجعه بفرمائید.

نکته مهم و کلیدی برای کسانی که عضو بیان هستند:

در صورتی که با اکانت تون به بنده پیام خصوصی بدید، امکان پاسخ خصوصی دادن به شما فراهم هست، کافیه در اکانت تون به بخش پیام های ارسالی مراجعه کنید تا اگه پاسخی وجود داره شما اون رو ببینید.


پس از ورود به صفحه اصلی بلاگ روی عضویت کلیک کنید. با کلیک کردن روی این کلید به صفحه ذیل منتقل خواهید شد:


 


پس از تکمیل فرم مذکور روی عضویت کلیک کنید.

توجه : نام کاربری و رمز ( کلمه عبور ) حتما باید با حروف انگلیسی و عدد باشد . مثال ← mohsen۱۲۳ , ali۵ , ۱۲zahra۱۴

پس از این مرحله برای شما ایمیلی حاوی کد تایید ثبت نام ارسال می شود که با کلیک کردن بر روی آن به صفحه اول حساب کاربری خود در بیان منتقل می شوید.



با کلیک کردن بر روی بلاگ به صفحه ثبت وبلاگ جدید ارجاع داده خواهید شد.

برای اطلاع از چگونگی ثبت وبلاگ به ثبت سایت جدید مراجعه نمایید.

توجه : در صورتی که از رایانه ی خانگی خودتان استفاده نمی کنید ، بعد از اتمام کار حتما از حساب کاربری تان خارج شوید ← http://blog.ir/process/logout

----------

موقع عضویت از ایمیل اصلی خودتون استفاده نکنید . چون در شرایطی خاص همه می تونن ایمیل شما رو ببینن . مشکلی که از این بابت ممکنه پیش بیاد اینه که عده ای ایمیل شما رو به لیست شون اضافه می کنند و بعد براتون پیام تبلیغاتی می فرستند . یا . .

در آدرس http://bayan.ir/profile می تونید برخی از مشخصات تون رو تغییر بدید ولی امکان تغییر ایمیل وجود نداره . در واقع شناسه اصلی شما برای این که دیگران شما رو در وبلاگ زندگی بشناسند همین ایمیل هستش . 

در آدرس http://bayan.ir/profile شما می تونید هر اسمی برای خودتون انتخاب کنید . در واقع همین جا ممکنه عده ای بخوان از نام شما سوء استفاده بکنن . ولی اگه موقع ارسال نظر ، پست الکترونیک رو نمایش بدید و تیک پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد رو بزنید همه می تونن ایمیل شما رو ببینن و بفهمن که اون نظر رو شما نوشتید یا کسی که می خواد خودش رو به عنوان شما جا بزنه .


سلام

ابتدا به آدرس روبرو مراجعه بفرمائید ← https://mail.iran.ir/signUp

طبق عکس زیر کادر های خالی رو پر بفرمائید :

توجه : 

به نام کاربری تون  iran.ir@ اضافه کنید میشه ایمیل شما !

مثلا اگه نام کاربری شما khbartar باشه ، ایمیل شما اینه ← khbartar@iran.ir

حالا برای ورود به ایمیل به آدرس روبرو مراجعه بفرمائید ← https://mail.iran.ir

حالا نام کاربری و رمز تون رو وارد کنید ؛

موفق باشید


سلام

چند روز قبل یکی از دوستان پیشنهادی دادند مبنی بر این که یه بخشی از زندگی برتر رو اختصاص بدیم به کتاب خوان ها. 

در این صفحه شما می تونید پیشنهاد بدید که یک پست ایجاد بشه تا در مورد یک کتاب بحثی صورت بگیره . در پستی که پیشنهاد میدید می تونید یک کتاب رو با نام نویسنده و . معرفی کنید به طوری که اگه کسی خواست اون کتاب رو تهیه کنه به راحتی چنین امکانی براش فراهم باشه. 

در مورد کتاب ها هم ۵ نکته رو لطفا مد نظر داشته باشید:

۱ - کتابی که معرفی می کنید باید از لحاظ قانونی ( محتوا ، مجوز چاپ و . ) مشکل نداشته باشه.

۲ - از گذاشتن متن کتاب خودداری بفرمائید ، می تونید حداکثر در چند خط بفرمائید که موضوع کتاب چیه و  چه مطالبی در اون بیان شده. 

۳ - در صورتی که کتاب معرفی شده فروش اینترنتی داره، می تونید به صورت رایگان سایت مربوطه رو معرفی بفرمائید. 

۴ - معرفی مراکز فروش کتاب به همراه آدرس بلا مانع هستش. 

۵ - کتاب ها باید جدید باشند.

سوالتان را در بخش نظرات بنویسید و ارسال بفرمائید.

موفق باشید.


توجه : از ارسال مطالبی که شخص شما نویسنده ی اون ها نیستید اجتناب بفرمائید.

موضوعات پیشنهادی: 

- تقویت مسائل اعتقادی

- ترویج ازدواج آسان ← از انتخاب همسر گرفته تا بحث مراسم عروسی 

- آسیب های دوستی با جنس مخالف ← با بهانه هایی مثل قول ازدواج ، رهایی از تنهایی ، ترس از نداشتن خواستگار ، ء حرام نیاز جنسی و .

- کمک به ترک خودیی ← تجربیات کسانی که ترک کردند ، بیان عوارض روحی و جسمی ، افشای تصورات غلط در مورد خودیی و .

- حجاب در جامعه ← بیان استدلال های عقلی برای رعایت حجاب

- شناخت جنسی و رفتاری زن و مرد

- شوهرداری و زن داری

- بارداری و زایمان

- تربیت جنسی و رفتاری فرزندان

- تقویت رابطه عاطفی با خانواده همسر

- مسائل خانم ها و آقایان مطلقه یا همسر فوت شده ← نوع زندگی بعد از تنهایی و ازدواج مجدد 

- ارتباط با افراد خانواده ← احترام به پدر و مادر ، نوع برخورد با دعواهای پدر و مادر ، ارتباط بهتر با خواهر و برادر ، پوشش در خونه ی پدری

- م در مورد خرید اینترنتی

- اقتصاد خانواده

- کاریابی

- ادامه تحصیل

- سرگرمی ← مطالب طنز ، ارسال عکس و کلیپ و . که توسط خود شما تهیه شده باشه و از سایر وبسایت ها کپی نشده باشند. 

- تاثیرات و نحوه تاثیر فرهنگ غرب در حوزه خانواده

- آسیب های وارده به نظام خانواده در ایران 

- پیشنهاد شما؟

اگه در این زمینه ها حرفی برای گفتن دارید که می تونه "کمک کننده" باشه ، می تونید برای انتشار اون روی زندگی برتر حساب کنید. 

نکته: 

۱ - لطفا مطالب تون رو در همین بخش نظرات ارسال بفرمائید.

۲ - مطالب بعد از ارسال به صفحه ی اصلی، به مرور زمان از این قسمت غیر فعال خواهند شد تا صفحه سریع تر باز بشه.

۳ - مقالاتی که شما عزیزان ارسال می کنید با تگ "مطالب کاربران" دسته بندی میشن.

۴ - اگه نویسنده فعالی باشید یه تگ جداگانه برای شما در نظر میگیریم . مثل " مطالب . "، در این صورت کاربران وقتی روی اون کلیک یا اشاره می کنند، مطالب شما در یک یا چند صفحه جداگانه باز خواهند شد.

به نویسندگان پست های ارزشی در زندگی برتر

مطلب مورد نظر خود را در بخش نظرات بنویسید و ارسال بفرمائید.

موفق باشید.


سلام

باید با زبان خوش امر به معروف و نهی از منکر کنیم . قبل از اون باید شرایط زمانی ، مکانی و اجتماعی جایی که می خوایم امر به معرف کنیم رو بسنجیم.

زندگی برتر رو مثال می زنم؛

شما یه پست میذارید در مورد مضرات بد حجابی ، دوستی بین دختر و پسر یا . ، باید بدونید که مخاطبان شما همه یک دست نیستند.

قطعا شما پست تون رو برای موافقان که نمیذارید ، عده ای که مثل شما فکر نمی کنند با خوندن پست شما به فکر فرو میرن و چه بسا استدلال و منطق شما رو بپذیرند ، یه عده دیگه در مقابل نظر شما مقاومت می کنن ، شاید بعد ها به حرف شما برسن شاید هم نرسند.

مهم اینه که حرف شما به گوش اون ها برسه ، اگه نیت قربه الی الله برای پستی که می نویسید داشته باشید ، باقی کار رو باید به خود خدا واگذار کنید ، ما باید سعی کنیم نقش وسیله رو به نحو احسن انجام بدیم ، ممکنه الان کسی با شما مخالفت کنه ، ولی بعد ها در یه خلوتی به حرف شما فکر می کنه. 

ولی عده ای هم هستند که هدف شون نقطه ی مقابل شماست ، بالاخره فضای زندگی برتر ممکنه عده ای رو که اهداف شون نقطه ی مقابل اهداف تعریف شده در اینجاست وسوسه کنه و یه فکر و خیال هایی بکنن . این گروه از مخالفان ( همون هایی که قصد دارند با دین مقابله کنن ) رو میارن به دادن نظرات فرسایشی ، تا شما در یکی از نظراتی که برای اونا می نویسید یه اشتباه کنید ! با سوء استفاده از همون اشتباه سعی می کنن اثرات مثبت پست شما رو کم رنگ کنن و بحث رو به حاشیه ببرن. 

ممکنه الان یکی بیاد بگه ، منظورتون منم که در فلان پست با نویسنده کل کل کردم؟! بنده میگم که خیر ، ممکنه شما همون نقش رو ایفا کرده باشید ولی نمیگم شما ضد دین هستید . میگم شما به جای این که بیاید با تذکر ( یک بار ) به نویسنده کمک کنید تا پست بعدی رو بهتر و قوی تر بنویسه ، کاری می کنید که اون تمایل کمتری برای نوشتن پست بعدی داشته باشه . این یعنی خواست همون افراد ضد دین. 

طبیعتا نویسندگان پست های ارزشی انسان کامل نیستند ، اشتباهاتی دارند حتی ممکنه در بخش نظرات پست شون برخورد بسیار مناسبی نداشته باشند . ولی با تذکر برادرانه و خوهرانه ی بنده و شما به هم کمک می کنیم که اهداف مون رو با قدرت بیشتری به پیش ببریم. 

این جا یا جاهای دیگه ، افراد ضد دین تلاش می کنن تا شما رو وادار به زدن حرف های تند بکنن و بعدش اونا هم با الفاظی چه بسا تند تر جواب شما رو میدن . البته این مواردی که گفتم ، مواردی هستش که به دلایلی از زیر دست بنده در میره.

بنابراین شما اگه یه پست ارزشی میذارید و تائید میشه ، نیازی نیست بیش تر از یک بار جواب کسی رو بدید ، شما یه نظری دادید و مخالف شما هم یه نظر . مخاطبین خودشون قضاوت خواهند کرد و نظر شما یا مخالف شما رو خواهند پذیرفت.

اجازه بدید یه گروه شبه مخالف رو هم معرفی کنم؛

وقتی کسی یه پست ارزشی میذاره ، ممکنه شما با کلیت محتوای پست موافق باشید ولی فکر می کنید نوع بیان نویسنده مناسب نیست . شما به جای کوبیدن نویسنده پست و متهم کردن اون به دفاع بد از دین ، بیاید اشکالات اونو رو بهش تذکر بدید . این جا هم پیشنهاد میکنم فقط یک بار تذکر بدید . مطمئنا نویسنده در پست های بعدی اونا رو رعایت خواهد کرد ان شاء الله.

نکته ی آخر برای ارسال کنندگان پست های ارزشی:

شمایی که پست ارزشی میذارید باید تحمل تون رو بالا ببرید تا در مقابل تذکرهای دوستان بتونید اشتباهات تون رو بپذیرید و هم بتونید در مقابل تلاش افراد ضد دین برای عصبانی کردن تون مقاومت کنید . این رو بدونید که هر چه استدلال شما در پستی که ارسال می کنید یا امر به معروفی که که جاهای دیگه کنید قوی تر باشه ، تلاش ها برای انحراف بحث و عصبانی کردن شما هم بیشتر خواهد شد.

موفق باشید.


سلام

فقط سوالاتی ارسال خواهند شد که مربوطه به اجتماع ، اقتصاد خانواده ، کسب و کار ، آینده ی شغلی رشته ی . و . باشند.

به طور خلاصه سوالاتی که جنبه ی شخصی دارند را در این صفحه ارسال نفرمائید ، به بیانی دیگر سوالاتی ارسال خواهند شد که نفع آن علاوه بر سوال کننده ، برای سایر افرادی که مشکلی مشابه دارند نیز مفید واقع شود.

لطفا شرایط ارسال سوال رو در آدرس زیر مطالعه بفرمائید:

شرایط ارسال سوال

مطرح کردن مسائل مربوط به روابط شویی جنسی ممنوع است .

نکته مهم :

سوال غیر شخصی ، یعنی سوالی که سوال کننده نمیگه من . سال دارم ، مدرک . دارم و . ، چه کار کنم.

سوالتان را در بخش نظرات بنویسید و ارسال بفرمائید.


سلام

جامعه ی ما در هر برهه از زمان با موضوعات خاصی درگیر میشه، در زندگی برتر تصمیم بر این شد که فضا برای پرداختن به موضوعات مهم تر فراهم بشه.

بنابراین شما می تونید سوالات و مطالب خودتون رو در مورد مسائل روز جامعه در بخش نظرات همین پست ارسال بفرمائید تا بعد از بررسی، به عنوان یک پست جداگانه به بحث گذاشته بشه.

برای آگاهی شما از شرایط ارسال پست، توجه شما رو به چند نکته جلب می کنم؛

۱ - به یک موضوع جزئی اشاره بفرمائید نه موضوعات کلی.

برای مثال اگه در مورد این که اصل موضوع گران شدن بنزین درست بود یا غلط، سوال دارید، نباید بپرسید نظرتون در مورد گرانی بنزین چیه؟، چون مشارکت کنندگان در بحث از کجا باید متوجه بشن که منظور شما زمان اجرای طرح، روش اعتراض به گرانی بنزین و . نیست؟!

بنابراین برای نتیجه بخش بودن بحث ها، لطفا در هر سوال به یک موضوع جزئی اشاره کنید.

۲ - همون طور که می دونید بعضی ها برای انحراف ذهن مردم از موضوعات اصلی، هر چند وقت یک بار موضوعاتی رو سر زبون ها میندازن.

برای مثال الان که بحث مشکلات ناشی از گران شدن بنزین دامن گیر مردم شده، بعضی ها موضوع حضور فلان سلبریتی در فلان شبکه معاند سعودی رو دارن داغ می کنن. سوالات و مطالبی که حاوی چنین مسائل انحرافی باشن، قابل ارسال به عنوان یک پست جداگانه نیستند.

۳ - زندگی برتر تحت قوانین جمهوری اسلامی اداره میشه، بنده چه موافق جمهوری اسلامی باشم چه مخالف، باید قوانین مربوطه رو رعایت کنم.

بنابراین در متن سوال یا مطلب تون، نباید شایعات، مطالب بدون منبع معتبر، و . رو به مسئولین نسبت بدید. ممکنه اطلاعات شما کاملا درست باشه، اما چون در منبع معتبری ذکر نشده، قابل پذیرش نیست.

۴ - چون زندگی برتر شرایط لازم رو به عنوان یک رسانه ی کاربر محور نداره، بنابراین این اجازه رو به بنده بدید که در شرایط خاص، تصمیمات خاصی در مورد ارسال یا عدم ارسال مطالب شما اتخاذ کنم. 

امیدوارم با همکاری هم و در پیش گرفتن درایتی بیشتر، به سهم خودمون بتونیم صدای متن جامعه رو به گوش مسئولان برسونیم، و سهم کوچکی در افزایش آگاهی های مردم در مورد مسائل که با اون ها درگیر هستند ایفا کنیم.

نکته:

۱ - عناوین پست های این موضوع، در بالای وبلاگ در بخش "مسائل روز" قرار خواهند گرفت.

۲ - موضوعاتی که عموم مردم با اون ها درگیر هستند رو می تونید در صفحه زیر مشاهده بفرمائید:

https://trends.google.com/trends/explore?date=today%۲۰۱-m&geo=IR

این صفحه مربوط میشه به پرجستجو ترین عبارات مردم ایران در گوگل.

موفق باشید


سلام به همه ی کاربرای محترم خانواده برتر

امیدوارم حال تون خوب باشه، من برای درس ادبیات فارسی دانشگاه، استادمون خواستن یه کتابی رو که مطالعه کردیم و اگه از نظرمون پر بار و آموزنده باشه به همراه پاورپوینتش ارائه بدیم. از اون جایی که توی کلاس مون فضای بحث و تبادل نظر زیادی جریان داره.

خواستم کتابی انتخاب کنم که ارزش معرفی و اختصاص دادن وقت داشته باشه و در انتها یه نتیجه گیری مفیدی داشته باشه، لطفا اگه کتابی خوندید که احساس میکنید مفید هستش رو نام ببرید و اگر براتون زحمتی نیست خلاصه یا موضوع اصلی و یا نتیجه گیری که ازش داشتید رو بگید. (زندگی برتر

خیلی ممنونم


ما ایرانی ها در فرهنگی بزرگ شدیم که بیشتر جمع گرا هستش (برعکس بعضی فرهنگ ها که فرد محور هستن). در یک جامعه جمعگرا مثل ما تشکیل خانواده و داشتن فرزند یک ارزش مهم محسوب میشه. اما من چیزهای متناقضی هم دارم در اطرافم میبینم. مثال میزنم؛

در نزدیکان من یک پسر ۴۰ ساله هستش که پزشک متخصص هستن. تا ۳۸ سالگی درگیر تمام کردن تخصص بود‌. و الان هم داره طرح رو میگذرونه. با وجود این که به عنوان پزشک عمومی میتونست صاحب شغل بشه ولی ۵ سال مشغول درس خوندن برای قبولی در آزمون تخصص بود. و البته از طرف خانواده هم کاملا تامین هستن ایشون و خانواده بسیار خوبی دارن ولی حتی با وجود تامین ۱۰۰ درصد باز هم تن به ازدواج نمیدن و احتمالا تمام فکر و ذکرش درگیر تاسیس مطب هستش. 

در واقع ایشون سال های زیادی رو صرف رسیدن به جایگاه بالای اجتماعی کردن و یه جورهایی اگه باهاش صحبت کنید میگه من خودم رو درگیر زن و بچه نکردم و فقط به پیشرفت خودم فکر کردم. مورد مثل این زیاد دارم میبینم که پیشرفت خیلی مهم شده و ازدواج و بچه و تن دادن به یک زندگی معمولی اصلا جایگاه خوبی نداره. 

در مورد خودم هم من پسری ۲۸ ساله و مجرد و دانشجوی دکتری هستم. این قضیه دست و پا گیر بودن خانواده و ترجیح به تجرد و پیشرفت کردن چیزیه که خانواده به خانواده و فرد به فرد و فرهنگ به فرهنگ تفاوت داره اما به بطور کلی آیا پیشرفت و تجرد در جامعه ما تبدیل به یک پرستیژ شده است؟ (زندگی برتر


با سلام

دختری هستم ۱۹ ساله و مجرد، از یه خانواده مذهبی و متعصب و نسبتا سخت گیر، از جهت طرز فکر با خانوادم فرق دارم یه مقدار. البته طوری پافشاری نمیکنم که به دعوای خانوادگی ختم بشه.

الان حدود یک سال و نیم هست که دانشجو هستم توی شهرستان دیگه (البته همین قضیه هم برام کلی دردسر و بحث و جدل داشت که بذارن برم یه شهر دیگه و جدا زندگی کنم چون همیشه عادت به کنترل من دارن)

من حدود ۴ ماه پیش توی اون شهر، اتفاقی یه جا کار پیدا کردم و مشغول به کار شدم. یه مغازه هست که صاحبش هم همشهری خودم هستن و توی مغازه کارشون میشه گفت خانوادگی هست چون خودشون و همسرشون و پسرشون میرن و میان. پسرشون ۲۲ سالشه و یه دختر همسن من هم دارن که به تازگی ازدواج کرده و تو شهر ما زندگی میکنه.

توی این چند ماه به پسرشون علاقمند شدم و ایشونم با توجه به رفتارهاشون فکر میکنم همین طور باشن. هر چند نمیشه مطمئن بود. مثلا نسبت بهم توجه نشون میده و حواسش هست، چند بار سر یه سری چیزها غیرتی شده و . اما خب زیاد درگیر این جریان نیستم چون مطمئن نیستم.

تو این مدت با خانواده ایشون هم صمیمی شدیم و مثل خانواده خودم هستن و موقع برگشتنم به شهر خودمون (همین چند روز پیش) با کلی ناراحتی جدا شدیم.

قبلش بارها پیش اومده بود سعی کنن با خانوادم آشنا بشن، مخصوصا اواخر که خانومه سعی میکرد با خانواده م ارتباط بگیره. خیلی راجع بهشون ازم سوال میکرد و سعی میکرد باهاشون صحبت کنه. یکی دو بار هم گفت عید که اومدیم شهرمون، خونه شما هم حتما میایم، پدر و مادرت رو ببینیم صحبت کنیم .

 مشکل اینجاست که من به خانوادم راجع به کار کردنم هیچی نگفته بودم، چون میدونستم هم بیخودی نگران میشن و هم بخاطر اخلاق شون سخت میگیرن و میگن نرو .

خلاصه چند روز پیش اومدم و برای مادرم گفتم و ازش خواستم به بابام نگه چون بابام به هیچ وجه واکنش خوبی نشون نمیده نسبت به سر کار رفتن من.

مسئله ای که هست اینه که یه استرس عجیبی همه وجودم رو گرفته که اگه عید بیان باید به پدرم چی بگم! اگه همین طوری بیان که خب باید کامل برا بابام بگم کی هستند و از کجان و چی به چیه که مسلما خیلی عصبی میشه که بی اجازه ش رفتم سر کار.

اگر هم به قصد آشنایی و اینا بیان بازم همین مشکل هست که بابای من میگه خب تو رو کجا دیدن و .

با توجه به اینکه من به خانومه گفته بودم فقط مادرم میدونه و پدرم در جریان کار کردنم نیست،  به نظرتون ممکنه بازم بیان؟!، شاید به نظر مسئله پیش پا افتاده ای باشه ولی با سخت گیری خانواده من و مخصوصا پدرم در مورد من، میتونه یه مشکل خیلی بزرگ پیش بیاد و هم پیش اون ها بد بشم هم پدرم! نمیدونم دقیقا چیکار کنم . (زندگی برتر



سلام به تمام دوستان و کاربران زندگی برتری.

ماه رجب رو بهتون تبریک میگم. و ان شاء الله ماه خوب و پر برکتی براتون باشه. من از امروز ، تا آخر ماه رجب، میخوام ختم سوره یس رو بردارم، البته اگه دوست داشتین و مایل بودین، با همدیگه برداریم.

همون طور که خودتون می دونید، خواندن سوره یس ثواب بسیار دارد که شما می تونید در اینترنت و سایت های مختلف سرچ کرده و مشاهده بفرمائید.

این ختم یس رو میخوام هدیه کنم به:

۱) سلامتی و ظهور اقا امام زمان (عج).

۲) چهارده معصوم (ع) و ائمه اطهار (ع).

۳) تمام ارواح پاک و بزرگوار شهدای ۸ سال دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم اهل بیت اسلام و ایران (ع) 

در این قسمت، ثواب این ختم هدیه میشه به تمام ارواح پاک شهدا، ولی هر شب یک شهید را به عنوان نماینده تمام شهدای عزیز و بزرگوار، توسط شما دوستان عزیز انتخاب کرده و ثواب ختم رو به ایشان هدیه میکنیم. این جوری بیشتر با نام شهدا آشنا میشیم و اگه خواستیم زندگی نام شون رو میخونیم یا یه مطلبی از ایشان در نت میخونیم تا از ایشان شناخت مختصر یا کاملی پیدا کنیم و اگه دلمون خواست، به واسطه ی این ختم، یک یا چند رفیق شهید واسه خودمون انتخاب میکنیم و ازشون الگو برداری میکنیم تا به واسطه ی این بزرگواران به اهل بیت (ع) و چهارده معصوم (ع) و سپس به خدای مهربون و تبارک تعالی مون نزدیک و نزدیکتر بشیم و به واسطه ی شهدا و اهل بیت ، خدا رو بشناسیم. (البته ما انسان ها از درک کامل عظمت و صفت های خداوند عاجز هستیم).

ببخشید ، سرتون رو درد آوردم.

یه نکته ی دیگه بگم وبریم سراغ ختم: 

دوستان هر وقت خواستید دعا کنید،خالصانه به درگاه خداوند حاضر شوید. همیشه اول دعاهاتون بسم االه الرحمن الرحیم بگین و اول و آخر دعاتون ۳ تا صلوان بفرستید و از خدا بخوایین: 

اگه رضای خدا (رضای تو) و صلاح و مصلحته و خیره، و به خودم و یا دیگران آسیب و ضرری نمیرسونه، برآورده بشه. گاهی وقت ها، ما از خدا چیزهایی میخواییم که به صلاح مون نیست (باعث میشه ضررش به خودمون یا دیگران برگرده).

در این صورت از خدا ناامید نشید. خدا حواسش به همه ی ما هست.خودش تو قرآن گفته که من از رگ گردن بهت نزدیکترم!

پس نگران چی هستی؟! به خدا توکل و به ائمه و شهدا توسل کن و دست رو دست نگذار، خودتم تلاش کن، نهایت تلاشت رو بکن، عاقلانه فکر کن و تصمیم بگیر تا بعدا پشیمون نشی، از افراد مطمئن ، دلسوز، آگاه و ماهر م بگیر، و از مامان و بابات (اگه در این دنیا هستند) م بگیر. حتی اگه به رحمت خدا رفتند هم برو سر مزارشون و ازشون بخواه تا برات دعا کنن.

خدا رو وکیل خودت قرار بده و نگرانی افراطی رو بنداز بیرون و سعی کن که همیشه  همه ی نماز هات رو اول وقت بخونی و دل کسی رو نشی (خدای ناکرده، حق الناس رو خدا نمی بخشه، حواست جمع باشه) و احترام پدر و مادرت رو در هر شرایطی نگه دار حتی اگه دارن بهت بی احترامی میکنن. میدونم که همه تون این نکات رو میدونین ولی گفتم که واسه مون یادآوری بشه.

هر کسی که دوست داشت ، بگه که آیا برای شرکت در ختم سوره یس، حاضره؟ اگه حاضری، بی زحمت هر شب ۱ بار بخون، که خسته و زده نشی.

اگه میخوایی در قسمت سوم (شهدا) شرکت کنی ، بگو که میخوایی روز دوم ختم رو به کدوم شهید هدیه بدی؟(در این قسمت ، قرعه کشی میشه و نام هر شهیدی که اومد، هدیه میکنیم به این بزرگوار. اگه اسم شهید شما در نیومد ناراحت نشو. خودت  بهشون هدیه کن، منم بهشون هدیه میکنم نگران نباش.

آخر سر برای تمام افرادی که بهمون التماس دعا میگن و افرادی که در این دنیا نیستن و دست شون از این دنیا کوتاهه و تمام افراد زندگی برتری، مخصوصا کسانی که میشناسی شون رو دعا کن. این طوری زودتر دعا هامون مستجاب میشه و خدا بیشتر خوشش میاد. اول برای بقیه دعا کن و بعد برای خودت (شیوه ی بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س). (زندگی برتر)  

ببخشید خسته تون کردم.


سلام و وقت بخیر
چند روز پیش رفته بودم پرده هایی که برای تعمیر داده بودم به پرده فروشی بگیرم، قبلا هر جا سر زده بودم هیچ خیاطی حاضر به این کار نبود و میگفتن خیلی درد سر داره. قرار بود بعد از تعمیر برم از همون جا پارچه انتخاب کنم برای والان. 
موقع تحویل گرفتن بهشون گفتم چقدر شده هزینه شون که تقدیم تون کنم، طرف گفت بردار ببر هر وقت اومدی پارچه انتخاب کنی با هم حساب میکنیم. من اصلا سایز پرده ها هم دستم نیست، بهش گفتم شماره تماس داری، لااقل رفتم بیرون یک اتفاقی برام افتاد زنگ بزنی از خانواده م پولت رو بگیری! گفت نه ندارم از این در رفتی بیرون حلالت میکنم. 
رفتار ایشون خیلی منو  تحت تاثیر قرار داد تو دورانی که پر از بی اعتمادیه و همه مون زخم خورده از بی تعهدی و بی اخلاقی برخی افراد جامعه هستیم چطور یکی میتونه انقدر دل گنده باشه. حالا باقی موضوع بماند و اینکه اون بنده خدا مبلغ خیلی خیلی ناچیزی بابت تعمیر از ما گرفت و میگفت خدا بهم میرسونه عوضش رو.
نیت من از این مطلب این بود که بیایم یکم از جوانمردی بگیم، درسته که این روزها شاید بیشتر شاهد احتکار و ی و فساد اخلاقی باشیم شاید کمتر کسی دغدغه انسانیت رو داشته باشه ولی هنوز هم هستن آدم هایی که روح و دلشون بزرگه.
خواهشم اینه که شما هم نمونه های مشابهی که براتون اتفاق افتاده رو بگید حتی اگر خودتون کار مثبتی انجام دادید بگید این کار باعث میشه روح مروت و جوانمردی تو جامعه از بین نره و از هم الگو بگیریم. (زندگی برتر)  

سلام

موضوعی که میخوام مطرح کنم، مطمئنا دغدغه اکثر شما هم هست؛ منتها این دغدغه، مثل ازدواج یک دغدغه آشکار نیست؛ بلکه دغدغه ای پنهان اما مهم و اساسیست.

ببینید، بحث ما ربطی به ت نداره، گرچه متاسفانه همه چی تحت سلطه ت هست؛ چه در ایران چه در جهان، اما این مقوله، یک بحث فرا ی و جهان شمول است که نه تنها در ایران، بلکه در آمریکا، چین ،انگلیس و غیره حکم فرماست.

چرا نظام زندگی باید طوری باشه که پولدار هر روز پولدار تر و فقیر هر روز فقیر تر بشه؟

شاید به ثروتمندان وبلاگ بر بخوره، اما همین ثروتمندان پیش خودشون بگن، مگه یک انسانی که ثروتمند نیست، توانایی نداره؟، استعداد نداره؟، ایده نداره؟

بذارید واضح تر بگم؛

بحث من اصلا سوسیالیسم، کمونیسم، پرولتاریا و لغو مالکیت بر ابزار های صنعتی نیست، بحث من، حاصل ایده و تفکر من و شاید شخص شما هم باشه، نظام اقتصادی و سبک زندگی اجتماعی باید به گونه ای باشه که پیشرفت اقشار فقط مبتنی بر ثروت نباشه؛ بلکه برای ایده ها، طرح ها و توانمندی های فردی احترام قائل باشیم.

دولت ها وظیفه دارند بخش آموزش رو رایگان کنند، زیرا در غیر این صورت، بیشتر راه های پیشرفت رو به روی قشر ضعیف می بندند، فرض کنید من ایده ای دارم، اما هیچ سرمایه ای جز سلامتی جسم و روان خودم ندارم، حالا من چطور میتونم ایده ام رو پیاده کنم؟

شاید بیایید و مثلا برنامه های استعداد یابی رو مثال بزنید، اما این برنامه ها، یک نفر رو از میان صد ها داوطلب انتخاب میکنند، یا شاید مثلا از افراد خودساخته ای چون استیو جابز، کریس رونالدو و توماس ادیسون بگید، ولی دقت داشته باشید که هزاران نفر نیز در این ماراتُن ناعادلانه شکست خوردند.

بنظر شما وقت انقلاب جهانی دیگری نرسیده؟، چرا باید قشر تنگ دست برای قشر معدود ثروتمند کار کنند و تمام زحمت، استعداد، انگیزه و اشتیاق خودشون رو برای آن ها خرج کنند؟، مگر قشر ثروتمند چه ویژگی خاصی نسبت به مستضعف داره؟، بال نامرئی یا نفس جادویی داره؟

آیا این سبک و ساختار اجتماعی، ساخته دست ثروتمندان برای جلوگیری از پیشرفت قشر ضعیف نیست؟، آیا اشکال از من و شمای ضعیف نیست که همه چیز رو در "پول" می بینیم؟، وقتش نرسیده که دیدگاه خودمون رو عوض کنیم و برای ایده ها، طرح ها و استعداد ها ارزش بیشتری نسبت به ثروت قائل باشیم؟

مردم عزیز! آگاه باشید که بزرگترین پیشرفت های جهان، مدیون ثروت نبود، بلکه مرهون استعداد و نبوغ اشخاص بود، اگر من و شما نتونیم به رشد و دیده شدن این نبوغ ها کمک کنیم، عاقبت خودمون و حتی قشر معدود ثروتمند، از اختراعاتی که ممکن است به آن ها دست یابیم محروم می مونیم. اختراعات و اکتشافاتی مثل برق، تلفن همراه، اینترنت، فناوری لیزر و .

باشد که از کنار این پست ساده نگذریم، حق خودمون رو از زندگی بگیریم و به هم رحم کنیم. حتی اگه شعارگونه باشه، 

پ.ن: در رویاهای من، روزی رو متصور میشم که بتونم مثل افراد بزرگ تاریخ، که مکاتب فکری رو بنیان گذاری کردند، و به پیشرفت افکار کمک کردند، من هم بتونم خدمت مهمی برای بشریت انجام دهم.

برای من، ثروت مهم نیست، آنچه که ضرورت دارد، عدالت است، با تشکر از نگاه شما خوبان، خصوصاً قشر زحمت کش کارگر، کارمند ،معلم ها ،راننده ها ،شاگرد ها و به ویژه نوابغ ناشناخته. (زندگی برتر


سلام 

به نظرتون چه جوری باید از این اخبار بد فاصله بگیریم؟، هر روز تو جمع های دوستانه و تلویزیون چه ماهواره چه ایران اخبار بد رو میشنویم که این روزها هم شده کرونا، مساله جدی ای هم هست، من به شخصه امسال کنکور دارم، اینقدر براش زحمت کشیدم که مطمئنم ادامه بدم یه رشته خوب قبول میشم، ولی با اینکه من اخبار رو دنبال نمیکنم، ولی خب تو خانواده میگن آدم میشنوه و عصبی میشه، تا امروز تحمل کردم، ولی امروز دیگه واقعا ترسیدم، از بس امکانات کمه رسیدگی مسئولین کم که نه افتضاحه، و همه مون به شدت در خطریم، به نظرتون آدم باید چیکار کنه که از این اخبار فاصله بگیره خوشبین باشه مثبت فکر کنه، چون ما کنکوری ها الان خیلی مهمه که چشم هامون رو روی همه چیز ببندیم و تمرکز کنیم رو کنکور، حالا جدا از بحث کنکور تو خانواده هم میبینم که از شنیدن اخبار بد عصبی شدن، ممنون که خوندین. (زندگی برتر)  



سلام 

من داوطلب کنکور نظام قدیم رشته انسانی هستم، تصمیم داشتم برای کنکور سراسری خودم رو  آماده کنم، در کنارش آزمون آزمایشی هم بدم ولی آزمون های گاج و قلمچی شهریه اش بالا بود . با خودم گفتم پس آزمون های آزمایشی سنجش حتما خوبه چون من شنیده بودم هزینه شهریه اش نسبت به قلمچی و گاچ کمتره.

حالا من میخواستم از دوستان بپرسم اگه تجربه یی دارین از نحوه برگزاری این آزمون و خلاصه شهریه اش و چگونگی گرفتن کارت ورود به جلسه امتحان و این که کجاها باید برم برای ثبت نام این آزمون های آزمایشی سنجش. (زندگی برتر


سلام خدمت همه

لطفا بعد از خوندن متن شروع به نصیحت نکنید که چرا و اینکه سنت کمه هنوز و این چیزا. همه ی اینهارو تو پستای دیگه دیدم که فقط نصیحت کردید ولی اگه من ازتون کمک و هم فکری میخوام نه نصیحت

من یه دختر ۱۸ ساله هستم و قضیه مربوط میشه به ۲ تا از پسر عمه هام. ما همگی از بچگی با دختر عمه و پسر عمه باهم بزرگ شدیم. و خیلی هم با هم صمیمی و در ارتباط بودیم. حدود ۶ سال پیش یا یکم بیشتر من به دلایلی ارتباط تلفنی ای که با یکی از پسر عمه هام داشتم رو قطع کردم و بعده ها که بازم ایشون سعی در ارتباط مجدد بود جوابشونو نمیدادم.

و اینکه باید بگم هر دو پسر عمم تقریبا ۳ سال از خودم بزرگترن ولی خب اون یکی پسر عمم که پیام میداد جواب میدادم و تقریبا ۶ ساله که به طور پیامک در ارتباط بودیم ولی خب الان قطعش کردم هردوشون به شدت منو دوست دارن و به صراحت میتونم بگم عاشقمن

اما مشکلی من دارم در انتخاب صحیحه که اگر خواستم بینشون یکی رو انتخاب کنم واقعا کدوم رو باید انتخاب کرد. واقعا سخته و هر کس از اطرافیانم یه نظری داره و خودشونم میگن که سخته. همون پسر عمم که ارتباط پیامکیم رو ۶ سال پیش باهاش قطع کردم به خواستگاریم اومده و اون یکی هم قراره اقدام کنه. حالا ازشون براتون بگم که شماهم بتونید راهنمایی کنید.

راستش من هر دوشون رو به یک اندازه دوست دارم و عاشق نیستم. اون پسر عمم که فعلا اومده خواستگاری یکسری حسن خوب  مثل بهتر بودن از لحاظ خانواده. شرایط مادی و تحصیلات دانشگاهی و شغل خوب داره ولی حسن های بدش اینه که من تا چند سال پیش اخلاقاشو خیلی خوب میتونستم بفهمم ولی الان کلا نمیتونم بشناسمش و اینکه احساس میکنم کمی هم ارتباط اجتماعی پایینی داره.من خیلی دوست دارم بشناسمش و اینکه بدونم ارتباطش با من و ابراز علاقش چجوریه ولی خب امکانش نیست . 

حالا این یکی پسر عمم دقیقا برعکس این یکیه.به خاطر ۶ سالی که در ارتباط بودیم و واقعا عاشقانه برام هرکاری کرد اخلاقاشو به خوبی میدونم و واقعا هیچی توی عواطف کم نمیذاره.ولی خب یکم خانوادش.تحصیلات.شغل خوب

من نمیگم اینایی که داره بده نه خوبه ولی اون انتظار و معیاری که من دارم نیست. من نمیتونم واقعا محبتاشو و اون همه ابراز عشقشو فراموش کنم یعنی از پشیمونی بعدم میترسم و یه جورایی احساس دین میکنم به اون همه احساسش

حالا من واقعا نمیدونم چیکار باید کرد. به نظرتون اخلاق به تنهایی میتونه یه زندگی عالی بسازه؟ به نظرتون میشه اخلاق های یک نفر رو تغییر داد؟در رابطه با پسر عمه ی اولم که به خواستگاریم اومده.

لطفا راهنمایی کنید

خواهشا نصیحت نکنید که زوده و این چیزا،ما تو شهر کوچیکی هستیم اینجا رسمه همه زود ازدواج کنن. (زندگی برتر


سلام 

آیا وقتی که یک پسر اولین بار در جایی تنها با یه دختر قرار می‌گیره ( منظورم خلوت جنسی نیست. منظورم خلوتی که پیش میاد به هر حال .مثلا یه جایی پیش میاد برای یه ربع بیست دقیقه یا یه ساعت با دختره تنها میشه اونم اولین باریه که با اون دختر تنها شده) اگر خیلی تحریک بشه منظورم اینه که قشنگ بفهمی الان بهش فشار اومده و یه جوری شده آیا این واقعا نشون دهنده ی پاکی اون پسر هست؟ واقعا آیا میشه این رو ملاکی قرار داد که اون پسر تا حالا با هیچ دختری خلوت جنسی نداشته و تا حالا پاک پاک مونده؟ ( نه اینکه با هیچ دختری نبوده ها . اینکه مثلا با هیچ دختری خلوت نزدیک نداشته قبلا).

آیا این رو میشه ملاک پاکیش قرار داد یا نه واقعا ربطی نداره؟ چون خیلی ها شنیدم میگن اگه پسر یهو این حالت ها بهش دست بده بفهم که پاکه. بفهم که تا حالا تجربه های اون جوری نداشته. ولی من واقعا نمیدونم تا چه حد میشه به این حرف اعتماد کرد؟

یه چیز دیگه اینکه برعکس احتمال میدم ممکنه قبلا خیلی خیلی اهل هرجور کاری بوده که انقد تحملش پایینه. شاید قبلا چشیده که اینطوری شده الان ، و با خودم میگم مرد هزار بارم که هر کاری کرده باشه وقتی دختر جدیدی رو ببینه بازم همون طوریه. دلیلی نداره که بگم چون یهویی اینطوری شده پس پاکه. (زندگی برتر


سلام دوستان گرامی
بنده دختری ۲۱ ساله هستم و دانشجو. یه مشکلی دارم میخواستم بدونم نظرتون چیه و چه کار کنم. بنده مدت هاست احساس میکنم مشکل افسردگی دارم، البته تو زندگی امروزی تقریبا هر کسی یه درصدی افسردگی داره ولی بعضی هاخیلی کمه درصدش بعضی ها بیشتر.
حداقل دو سالی میشه که به شدت خواب های ترسناک میبینم و خواب راحتی ندارم. بیشتر اوقات تو خودمم و خیلی اوقات دوست دارم گریه کنم، اما نمیتونم. به شدت احساس تنهایی میکنم، منظورم این نیست که بخوام با کسی دوست بشم و . 
ولی کلا پدر و مادرم به شدت درگیر کارن و مشغله دارن، من هم فرزند بزرگ خانواده ام و همیشه بیشترین انتظارات از من بوده. خدا رو شکر از نظر مالی مشکلی ندارم و نداریم، وضع خوبی داریم هر چند در دوران کودکی سختی هایی کشیدم.
الان به جایی رسیدم که نسبت به اکثر مسائل و اتفاقات بی تفاوتم و برام اهمیتی ندارن، حتی انگیزه م برای درس خوندن هم خیلی کم شده. با اینکه علاقه ای به صحبت های زیاد و کلا وارد گفت و گو شدن با افراد رو ندارم اما روابط اجتماعی خوبی دارم و به راحتی اگر بخوام میتونم با افراد ارتباط قوی برقرار کنم.
یه سری ویژگی های دیگه ای که دارم که دائما آزارم میدن، ننوشتم چون حق میدم حوصله خوندن نداشته باشین چون خودم حوصله مطالب طولانی رو ندارم.
حالا چکار کنم؟، برم پیش روانشناس؟، فرد مورد اطمینان و با سوادی رو نمیشناسم‌. در ثانی احساس میکنم در نهایت به من کمکی نخواهند کرد و ترس ارجاع به روانپزشک رو دارم.
لطفا راهنمایی کنید، ممنونم. (زندگی برتر)
ان شاء الله موفق و شاد باشید

سلام به همه 

خانوم هایی که مثل من مجرد هستن و توی خونه درس دانشگاه تموم شده و کاری ندارن و قصد ازدواج دارن، معمولا توی خونه هستن و دیده نمیشن، من فکر کردم که بهترین راه کار حضور توی اجتماع هستش که دیده بشی، منظورم خیابون نیست یه اجتماع یه گروه صمیمانه مثل کوه نوردی که به شخصه من همچین گروهی پیدا نکردم، خواستم بدون نظیر همچین اجتماع هایی واسه دیده شدن و ارتباط که شانس ازدواج رو بالا میبره چی سراغ دارین؟، کلاس و امثال این که هزینه ش زیاده گزینه آخره. 

لطفا آقایون و خانوم ها هر چی که به ذهن تون میرسه و نحوه پیدا کردن اون اجتماع یا گروه یا هر چی که اسمش رو میذارید رو بگید، شاید کسی هم این پست رو خوند به دردش خورد و تونست به قول معروف اون جفت مورد نظرش رو پیدا کنه و بره سر زندگیش.  (زندگی برتر)

ممنون از وقت تون 


سلام به همگی 

بنده  سال گذشته درسم تموم شد، یه مدتی دنبال کار گشتم ولی حالا به دلایل مختلف مثل راه و ساعت کاری و محیط و این حرف ها نشد که برم، اکثر جاهایی هم که من میخواستم برم اون ها سابقه میخواستن. خلاصه اینکه حدود ۱ ماه پیش یکی از دوستام بهم گفت که دوستش دنبال یه همکار میگرده و من اگه خواستی تو رو معرفی میکنم و بنده هم قبول کردم.

چون چند نفر بهم گفته بودن که باید یه مدت جایی کار کنی تا برات سابقه بشه و هم دستت راه بیافته، اوایل همه چی بر وفق مرادم بود، هم از نظر راه مشکلی نداشتم چون این خانم همکار خودش منو میبرد و میاورد و هم اینکه از نظر محیطی هم سالم بود. 

ولی یه مدت که گذشت فهمیدم این خانم سرو گوشش میجنبه با اینکه ایشون شوهر داره با چندین نفر دوست هستن و خب چون ما دفتر کارمون با کارفرما کاملا جداست، سر کار مدام با این آقایون حرف میزنن. 

اوایل از من خجالت میکشید و زیاد حرف های خاصی نمیزد ولی وقتی دید من هیچی نمیگم دیگه حرف های شرم آوری هم گاها میزنه، من واقعا از این موضوع اذیت میشم واقعا اعصاب و روانم بهم میریزه، از اقایون به شدت متنفر شدم از هم جنس های خودم بدم میاد، البته من این موضوع رو به مادرم گفتم چون به هر حال صلاح دونستم بگم ایشون گفتن یه چند وقت که رفتی برات سابقه شد بیا بیرون.

خودم هم همین نیت رو دارم، اینم بگم میدونم که اغفال نخواهم شد چون هم خوابگاهی بودم و هم شرایطش رو داشتم ولی دست به این کارها نزدم، میدونم هم که تا آخر عمرم با امید به خدا این کارها رو نمیکنم.

ولی خب خیلی عذاب وجدان دارم، هر روز برام عذاب آوره، اینم بگم رو این خانم هیچ نصیحتی اثر نداره چون چندین ساله این کار رو میکنه، الان از شما میخوام بهم بگین چیکار کنم؟، آیا درسته که اون جا بمونم؟ آیا قید آینده م رو بزنم؟، یا نه اون جا رو تحمل کنم؟، کسی تا حالا از این موضوعات تجربه داشته؟ (زندگی برتر)


تو رو خدا کمکم کنین دارم دیونه میشم


سلام و عرض ادب
پسری ۱۷ ساله، رشته م ریاضیه و سال آخر هستم. من واقعیتش هدف اصلیم اینه که در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) تحصیل کنم و وارد سپاه بشم.
حالا میشه شما برادران راهنماییم کنید چطور میتونم وارد این دانشگاه بشم؟، این رو میدونم که برای وارد شدن باید مصاحبه حضوری و تست ورزشی انجام بدم و معاینه پزشکی باید بشم.
حالا برای اینکه وارد این دانشگاه بشم، آیا رتبه کنکور هم اهمیت داره؟(زندگی برتر)

من به واسطه شغلم مجبورم صورتم رو هر روز اصلاح کنم، سوالم از آقایان با تجربه است که آیا فوم بهتره یا خمیر یا ژل اصلاح، از ژیلت بلو ۳ استفاده میکنم کلا خیلی محدودم باید اصلاح روزانه بکنم، کدوم رو پیشنهاد میدید، اینم عرض کنم که یک بار موافق جهت و یکبار مخالف جهت اصلاح میکنم برای اصلاح بهتره افراد با تجربه کدوم رو استفاده کنم، فول و خمیر و یا ژل اصلاح کدوم اصلاح صاف تری و دقیق تری میده که مو باقی نمی نونه. (زندگی برتر)

سلام

آیا میشه گفت پسری که به تازگی پیج های تخصصی آموزش مسائل شویی رو دنبال میکنه به طور هدفمند قصد ازدواج داره یا نه دلیل نمیشه؟، آخه برادرم قبلا پیج های این طوری دنبال میکرد اما تخصصی و آموزشی نبودن و فقط یه سری پیج هایی بودن که ممکنه هر پسر یا دختری صرفا به خاطر کنجکاویش دنبال کنه،(پیج ناجور نه. پیج های مسائل شویی اما الکی و مسخره و جک و اینجور چیزها که کنجکاوی پسر و دخترها رو تحریک میکنه). 
ولی الان حدود پنج ماهه مرتب که چکش میکنم میبینم پیج های تخصصی و پزشکی شویی رو دنبال میکنه. پیج هایی که هدفمند آموزش مسائل مربوط به زن و شوهر رو تو برنامه شون دارن. واقعیت اینه که دوست دارم تجربه آقایون در سن ازدواج یا خانم هایی که برادر یا پسری در سن ازدواج رو دارن بدونم. 
بیشترین چیزی که باعث شده بخوام دلیل روانشناسی این کار برادرم رو بفهمم اینه که جدیدا تمام پیج هایی که تخصصی آموزش میدن و مسائل رو موشکافی میکنن و اطلاعات میدن دنبال میکنه و این دقیقا رفتاری برخلاف رفتار چند سال اخیرش بوده. 
اون موقع ها صرفا پیج های مسخره بازی رو از سر کنجکاوی دنبال میکرد. برادرم ۲۹ سالشه و خجالت میکشم مستقیم ازش در این مورد چیزی بپرسم. سابق هم دختری رو دوست داشت که البته بعد یه مدت مثل اینکه از سرش افتاد و به جز یک بار، دیگه حرفش رو نزد. همون یک بار هم من با ازدواجش با اون مورد مخالف بودم و سر نگرفت و الان رابطه خیلی خوبی با هم نداریم سر همون قضیه. 
بیشتر دوست دارم دلیل روانشناسی این کارش رو بدونم. دوست دارم اگه فکر ازدواج به سرش افتاده یه مورد خوب رو بهش پیشنهاد بدم که شاید هم کدورت مون رفع بشه و هم اون سر و سامونی بگیره. کلا فکر میکنید جوونی که یهویی اینطور تغییری در روند به دست آوردن اطلاعات شوییش پیدا شده ازدواج رو به طور هدفمند بهش فکر میکنه و این یه نشونه خوب محسوب میشه یا اینکه ربطی نداره به این قضیه؟ 
پیشنهادتون رو هم درباره باز کردن سر صحبت باهاش بگید. ممنونم. (زندگی برتر)

کسی ازم مطلبی راجع به ازدواج پرسید، برای منم سوال شد گفتم اینجا بگم بلکه با هم همفکری کنیم، از زبان خودش میگم؛
یه پسری بهم گفت در گذشته مذهبی و مقید منزوی بودم، اما طی بلوغ متوجه شدم باید فکر ازدواج هم باشم و بگردم دنبال مورد مناسب. منزوی بودنم باعث شد به انحراف کشیده نشم اما بالای ۲۵ سالم شده هنوز موردی پیدا نکردم، کلی دعا کردم به خدا اما فایده نداشت، چندین بار اقدام کردم با خانواده اما باز هم فایده نداشت.
نا امید شدم از ازدواج کردن، سراغ دوستی نرفتم. حقم یه همسر پاکه چون خودم پاک ام. بعضی آدم های کثیف دختر خوب تور کردن میگن عرضه داشتیم تور کردیم، تو هم تور کن اگه عرضه داری، منم میبینم خیلی نیاز دارم به همسر. از رو فشار جنسی اینو نمیگم بالاخره نیازه نمیشه انکارش کرد سرکوبی اون هم شدنی نیست اما خدا هم دعاهام رو نمی شنوه.
اون هایی که دایورت کردن میرن سراغ دوستی ناتوان ها انصراف میدن از ازدواج، اهل دوستی نیستم نمیخوام ازدواج رو از دست بدم بدتر از من ها ازدواج میکنن، حق منم ازدواجه خوبه. اگه خدا هست چرا نمیشنوه، پس کو؟، چرا دعاهای یه پسر که به ازدواج نیاز داره و التماس میکنه برای همسر رو نمیشنوه. 
چرا اصلا این طوری آفریده که بعد رها کنه بگه به من چه، با توجه به وضع موجود (منزوی بودنم و امیدواریم به لطف خدا)، منم مثل اکثریت تور بردارم بزنم به دریا، یا صبر کنم با دعا حل میشه!؟، خدا خودش جور میکنه. 
تا امروز نتیجه نداده میترسم با صبر زیاد کار دست خودم بدم، 
* اصلا صحبت صیغه رو نکن به هیچ وجه 
* از این حرکت هم خوشم نمیاد از هر کسی خوشم اومد بیافتم دنبالش
* چند مورد دیدم آدم های کچل و بی ریخت و بیکار همسر خوب پیدا  کردن رسیدن به اوج 
من چه کنم کجا و چطوری انتخاب خوبی کنم!؟
دوستان خوشحال میشم کمک کنید چی بگم بهش راهنماییم کنید ممنون میشم. (زندگی برتر)

سلام
من دختری ۱۸ ساله ام، امسال کنکور تجربی دارم، درسم هم خیلی خوبه، تو یکی از بهترین مدارس هم درس میخونم و همیشه رتبه برتر شهر بودم و متاسفانه چون در حین این ۳ سال خیلی سخت گیری از طرف مدرسه بوده من از درس زده شدم  و دو سال پیش هم اتفاقی افتاد که من از درس خوندن فاصله گرفتم و شدیدا افت درسی کردم. (خودم که نمیدونم ولی دوستام و معلم هام میگن تو هوش و استعدادت خیلی عالیه).
دوست دارم یه رشته خوب تو کنکور قبول بشم ولی انگیزم از بین رفته (نه به طور کامل یه روز ۱۴ ساعت میخونم یه روز ۲ ساعت) حوصله درس رو ندارم ولی نمیخوام بیخیال بشم برنامه ریزی هم اصلا ندارم همین جوری میخونم. نمی خوام امسال رو از دست بده چون روحیم داغونه نمیتونم سال دیگه بمونم اگر بمونم ترک تحصیل میکنم.
لطفا کسانی که تجربه دارن یا مشاورن کمکم کنن چه از لحاظ انگیزه و چه درسی و برنامه ریزی. میدونم هنوزم دیر نشده. (زندگی برتر)
ممنونم

من فیزیوتراپی روزانه یه دانشگاهی تو تهران آوردم، آزاد رو یه رشته خوب (دندون یا پزشکی، نمیگم کدوم که شناسایی نشم)، قبول شدم ولی چون خیلی دور بود از خونه مون دنبال نکردم، یه کم هم آدم بی خیال و تنبلی هستم متاسفانه، بعد همین دو روز پیش به خانوادم گفتم اول کلی دعوام کردن و بعد که برای ثبت نام اقدام کردیم دیدیم تموم شده مهلتش، گفتن تکمیل ظرفیت داریم، حتما قبولی ثبت نام کن، که تو تکمیل ظرفیت پزشکی شهر خودمون رو میارم، اصلا بیخیال اون یکی.
ولی من چرا نرم فیزیوتراپی؟، خیلی آدم هایی که رتبه بهتر از من داشتن و حتی توانایی مالیش رو هم داشتن رفتن این رشته، پس یعنی یه چیزی داره قطعا، چرا مشاوران دارن همه رو به سمت پزشکی و دندون میفرستن؟، امروز مشاورم کلی دعوام کرد که فیزیوتراپی دکتری نداره!، مشاوری که انقدر اطلاعاتش ناقصه که حتی قبول نمیکنه فیزیوتراپی دکترا داره، من چه جوری و رو چه حسابی حرفش رو گوش کنم؟، همه ش هم داره رو ذهن والدینم تاثیر میگذاره و جهت میده بهشون و میگه این تباه کرد خودش رو با انتخاب رشته ش، واقعا تباه شدم؟
هر کی منو به یه سمت راهنمایی میکنه خسته و گیج شدم، علاقه خودم هم بگم خب رشته پزشکی و دندان رو دوست دارم ولی مگه مجبورم خودمو به زور دکتر کنم وقتی میتونم یه رشته خوب توی یکی از بهترین دانشگاه ها و یه شهر خوب بخونم؟
یه مشکل دیگه ام دارم، خب اگه پزشکی شهرمون بخونم تا درسم تموم نشه ازدواج نمیتونم بکنم که موقعیت های خوبم از بین میره، شهرمون هم کوچیک و سنتیه و تو فیزیوتراپی تهران موقعیت های ازدواج بهتری خواهم داشت، میشه با دلیل راهنماییم کنید لطفا؟
پی نوشت : من همونم که قبلا سوال کرده بودم فیزیوتراپی دولتی یا پزشکی پردیس جاهای دور .، و اکثرتون هم گفتید فیزیوتراپی بزن ، واقعا خوشحالم حرف تون رو گوش کردم. (زندگی برتر)

سلام
پسر مجردی هستم که بعد از مدت زیادی اعتیاد به خ.ا ،حدود سه سال میشه که این گناه رو کنار گذاشتم. موارد زیر رو بهتون توصیه میکنم:
۱- هرگز به روی شکم نخوابید، ۲- از مصرف غذاهای محرک و گرمیجات بپرهیزید، ۳- ورزش، ۴-.
تقریبا این قضیه و این توصیه ها تبدیل به کلیشه شده که میتونید توی هر جایی و از هر کسی بشنوید یا توی هزاران سایت یا کانال مختلف بخونید، البته این نکات هم مفید هستن اما اگه واقعا چاره ی کار بودن که الان این مشکل توی جامعه ریشه کن شده بود.
اما راه حل چیه؟، بارها و بارها شکست خوردم تا این که تونستم به موفقیت برسم، کمی ازتون وقت میگیره اما لطفا تا آخر بخونید.
نکته: ادامه این مطلب در صورتی میتونه به شما کمک کنه که پشیمون باشید و به اشتباه بودن این کار باور داشته باشید.
در ادامه عوامل مهمی که باعث موفقیت من بودند رو توضیح میدم:
دینداری: 
خب واقعیتش اینه که متوجه شدم هیچ عامل دیگه ای وجود نداره که بخواد انگیزه کافی برای ترک خ.ا ایجاد کنه، شما نمیتونید این گناه رو با دلایلی مثل زشتی این کار در عرف جامعه، عوارض جسمانی و روانی، احساس گناه، ترس از ازدواج یا . ترک کنید، اشتباه نکنید این دلایل وجود داره اما به عنوان انگیزه های مکمل نه انگیزه اصلی.
اما دین چیه؟ 
دین مجموعه ای از احکام و اعتقادات است، که البته ما کمتر به دنبال شناخت اعتقادات و جهان بینی میریم و اکثرا دین رو در حد احکام فقهی اجرا میکنیم، خب اعتقادات انگیزه ی اجرای احکام هستند وقتی شما شناخت و انگیزه ای برای رسیدن به هدف نداشته باشید قطعا برای اون تلاش هم نمیکنید درسته؟
اصلا چرا نباید گناه کرد چه اشکالی داره؟، اصلا مگه هدف از زندگی چیزی به جز لذت بردنه؟
بهتون پیشنهاد میکنم با خوندن کتاب های اعتقادی و فلسفی مثل کتاب هدف زندگی نوشته ی شهید مطهری که اتفاقا خیلی برای من تاثیر گذار بود و عمل کردن به احکام به صورت تدریجی و پله به پله ( نه یکدفعه ای!) خودتون رو به خدا نزدیک تر کنید و این قدم ،ترک رو برای شما آسون تر خواهد کرد.
ایجاد حس تنفر از گناه:
خیلی از ماها واقعا این کار رو دوست داریم یا حداقل بدمون نمیاد ازش! شاید الان احساس کنیم که نه اصلا علاقه ای به خ.ا نداریم اما اون لحظه ای که داشتی این کار رو میکردی و لحظه ای که با میل خودت تصمیم گرفتی توبه ات رو بشکنی آیا واقعا علاقه ای بهش نداشتی؟، یعنی با اراده و میل خودت دنبالش نبودی؟، یا مجبورت کرده بودن که حتما گناه کنی؟
معمولا خودیی با دیدن این فیلم های پ همراهه، اما باید بدونی که اعتیاد به پ خودش یه اعتیاد خطرناک تره و ممکن نیست که با وجود دیدن این فیلم ها بتونی خ.ا رو ترک کنی ،بر فرض محال که موفق شدی خب الان تو هنوز هم یه معتاد هستی، یه معتاد به فیلم های پ. پس باید کاری کنی تا هر دو اعتیاد رو با هم ترک کنی.
تا وقتی که از کاری بدت نیاد به راحتی نمیتونی کنار بذاریش، حالا برای ایجاد نفرت از این گناه چیکار باید کرد؟
روبروی آینه بایستی و هی به خودت تلقین کنی؟، نه خیر! باید مطالعه کنی و اطلاعاتت رو بالا ببری.
کافیه که تاریخچه انقلاب جنسی در جهان و و اهداف و ماهیت پلید صنعت پ، و مشکلاتی که این صعنت توی جوامع گسترش داد مثل همجنسگرایی، ، قتل ، طلاق ، سقط جنین و . ، آثار مخرب خ.ا بر روی روان انسان، مشکلات ناشی از دیدن فیلم های پ بعد از ازدواج و . رو بدونی، اتفاقا در سال های اخیر مستند های خوبی در این باره ساخته شده که توصیه میکنم حتما ببینید. مثل انقلاب جنسی(به کارگردانی حسین شمقدری)
باور به توانایی خود:
خب باید بدونی که ترک این کار اون قدر ها هم سخت نیست تا وقتی که فکر میکنی ترک این کار غیر ممکنه نمیتونی ترکش کنی، اگه با خودت میگی که همه دارن این کار رو میکنن پس مشکلی نداره ( همون جمله معروف کینزی که گفت: "گناه همه، گناه هیچکس نیست") اینو بدون تو با همه فرق داری، اون آدم ها نخواستن که این کار رو کنار بذارن اما تو میخوای و "خواستن توانستن است".
آیا ممکنه دست تو خود به خود این کار رو انجام بده؟ یا ممکنه خود به خود وارد سایت های پ بشی؟ پس تا وقتی که خودت نخوای هیچ وسوسه ای نمیتونه دست تو رو حتی یک سانتی متر جا به جا کنه.
پس وقتی وسوسه شدی کافیه یه لبخند بزنی و دستت رو ثابت روی پاهات بذاری و بهشون نگاه کنی ،اون موقع هست که میبینی تو خیلی قوی تر از اون وسوسه هستی و بدون اراده تو هیچ اتفاق بدی نمی افته.
اصلاح طرز فکر: 
وقتی به نیاز جنسی میرسیم معمولا چند تا راه برای رفع اون به ذهن مون میرسه که حتما باید وارد یکی از اون ها بشیم.
ازدواج، رابطه نامشروع و خ.ا ، با خودمون میگیم خب فعلا که توانایی ازدواج ندارم پس طبیعیه که برای رفع نیازم خ.ا داشته باشم، و مشکل دقیقا همین جاست که خ.ا رو هم به صورت یک راه در نظر میگیریم!!! 
در صورتی که وقتی راه بسته است و جلوی ما بن بسته نباید این طور فکر کنیم، واقعیت اینه که در حال حاضر راهی برای رفع نیاز جنسی من وجود نداره، باید این رو قبول کنیم.
مثل کسی که توی بیابون گرسنه است ولی هیچ غذایی در اختیار نداره، آیا اون فرد باز هم چیزی برای رفع گشنگی داره؟ مسلما نه!
باور کنید هیچ کسی از نداشتن رابطه جنسی نمرده، یا حداقل تا الان گزارشی از این مورد منتشر نشده! پس اون قدر هم که فکر میکنید سخت نیست بلکه این طرز فکر شماست که باعث میشه ترک خ.ا رو برای خودتون به یه غول بی شاخ و دم تبدیل کنید و به خودتون تلقین کنید که هرگز از پسش بر نمی آیید.
جایگزین کردن یا اضافه کردن چند کار لذت بخش:
خب واقعیت اینه که باید سختی و رنج با آسانی و لذت در تعادل باشند پس وقتی یک کار که برای شما لذت بخش بوده رو از زندگی تون حذف میکنید باید یا لذت و تفریح دیگه ای جایگزینش کنید یا این که از سختی ها و مسئولیت هایی که دارید چیزی رو کم کنید (که معمولا مورد دوم توصیه نمیشه) ، در غیر این صورت دچار افسردگی یا ناراحتی خواهید شد و به راحتی در ادامه مسیر شکست میخورید. 
برای این کار باید به خود شناسی برسید علایق تون رو روی کاغذ بنویسید و اون هارو اولویت بندی کنید و با توجه به شرایط اون هارو به زندگی تون اضافه کنید. حواستون باشه حق ندارید به خ.ا به عنوان یک تفریح نگاه کنید.
تقویت ارتباطات اجتماعی: 
خیلی اوقات خ.ا مثل مواد مخدر به عنوان یه مسکن قوی برای تسکین دردها و مشکلات استفاده میشه و هدف از انجامش تنها فرار از احساساتی مثل غم و ناراحتی یا تنها بودن یا مورد توجه دیگران نبودن و احساس تنهایی و . هست، در این موارد داشتن روابط محکم و عمیق با خانواده و داشتن دوستان صمیمی در هر محیطی، باعث میشه دیگه نیازی به خ.ا نداشته باشید.
عزم جدی بر ترک خ.ا:
صدای ذهنی: خب حالا که این پست رو خوندم اگه ترک خودیی به درسم لطمه ای وارد نکنه حاضرم ترکش کنم، یا اگه هیچ سختی نداشته باشه یا.، خلاصه بگم که با این نوع تصمیم گیری انگار که شما اصلا تصمیمی نگرفتید، اگر تصمیم به ترک گرفتید پس باید ترک کردن این کار در اولویت باشه.
مقایسه کردن خود پس از ترک با افرادی که خ.ا میکنن:
 صدای ذهنی: خب دوست من این کار رو میکنه ولی من نه، اما دیگران که نمیدونن و اون میتونه راحت کار اشتباهش رو انکار کنه، در ثانی وقتی همه این کار رو میکنن پس یه چیز طبیعیه و مشکلی نداره و اگه من خ.ا رو ترک کنم هم کار با ارزشی انجام ندادم، تازه این که تقصیر من نیست مشکل از شرایط جامعه است که ازدواج سخت شده به علاوه پدر و مادرم هم اصلا به فکر من نیستند.
پاسخ: یادتون باشه تاثیرات و تخریب روانی این کار با مخفی کردنش تغییری نمیکنه و همچنان ادامه داره ، به علاوه صرف نظر دیگران نمیتونه ملاک مناسبی برای سنجش خوب بودن یا بد بودن کاری باشه ،این رو هم بدونید که در روز قیامت هیچ گناهی فقط به خاطر این که همه اون رو انجام میدادن بخشیده نمیشه، اون روز حتی پدر و مادر هم از فرزندشون فرار میکنن چه برسه به جامعه که انتظار دارید در قبال شما مسئول باشه، پس ضرر اصلی گناه شما فقط و فقط به خودتون برمیگرده.
«فَإِذَا جَاءتِ الصَّاخَّةُ * یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ * وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ * وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ * لِکُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ» (سوره عبس، ۳۳تا۳۷)
پس هنگامى که صیحه گوش‏ خراش (نفخه دوم صور) در رسد * روزى که آدمى از برادرش مى‏گریزد * و از مادر و پدرش * و از همسر و پسرانش * براى هر انسانى در آن روز حال و کارى خواهد بود که او را به خود مشغول دارد.
دفع شهوت حین انجام گناه:
گرفتن یک دوش آب سرد یا خوردن سرکه، ماست یا سردی ها برای کاهش دفعی میل جنسی ،سپس تامل در این که چه اشتباهی کردید که تا این حد به گناه نزدیک شدید (یا حتی مرتکبش شدید) و الان باید چه چیزی رو باید اصلاح کنید.
در نهایت با رعایت این نکات تونستم خودم رو نجات بدم ،در ضمن الان با خوردن غذاهای محرک و گرم مشکلی ندارم و هیچ وقت هم کش به دستم نبستم! (زندگی برتر)

سلام
یکی از کاربرها گفته بود چه جوری به دختری که عکس میده اعتماد کنم، سوالم اینه که پسرها اگه دختری بهتون عکس بده واقعا فکر میکنید دختر بدیه؟، من محدودیتی ندارم تو مجازی ام عکس میذاشتم ولی اینکه دختر عکس پست کنه یا خودش براتون بفرسته چه فرقی داره؟
در هر دو کارش اشتباهه؟، چون پست کرد شاید ده بیست تا ولی پسری که مثلا یکساله قراره باهات باشه هر روز سی تا عکس بخواد کار درستی میکنه؟، اگه رابطه کات شد من عذاب وجدان میگیرم که چرا فرستادم. و اگه بفرستم میگه دختر بدی هستی و سوء استفاده میکنه؟ 
اگه نفرستم میگه عقب افتاده ای؟، میدونم خیلی موضوع مهمی نیست ولی واسه م سواله، عکس بدیم یا ندیم؟، چون من میگم محدودیتی ندارم ولی دلیل بر این نیست دختر بدی باشم. نمیخوام ساده بازی در بیارم عکس بدم بذاره بره. 
ذهنیتم یه جوری شده نسبت به این موضوع چون یه پسر خوشتیپ با اخلاق استوری کرده بود دختری که هیج جا حتی یه عکسم ازش نیست لایق دوست داشتنه. تعجب کردم پس چرا از دخترها عکس میخوان و اگه کسی نفرسته میگن خزی و این ها؟ 
راهنمایی کنین لطفا. (زندگی برتر)

سلام
پدر من بازنشسته دولتی هستند، یادمه زمان ما میگفتن کارمندی بده، حقوق نمیدن، کار دولتی چیه، آزاد خوبه، من تجربی خوندم ولی پزشکی و این ها رو نیاوردم، صنایع غذایی خوندم، علوم پزشکی شهید بهشتی. ولی الان میبینم دولتی ها حقوق بیشتر میگیرن، ساعت کار کمتر، پنج شنبه ها تعطیل اند، زیر ۴ و پنج نمیگیرن، ولی شرکت ها پول خوب نمیدن، ساعت کاری شون از ۸ تا ۵ و پنج شنبه ها هم باید برن سر کار، دنبال کار میگردم ولی نیست. 
جایی هم باشه اینقدر دوره حقوقش هم ۱۸۰۰ تا ۲۲۰۰، من با رتبه خوبی هم این رشته رو قبول شدم ولی واقعا پشیمانم، خارج هم نمیتونم برم. الانم وضعیت طوریه که دخترها هم باید کار کنند و حقوق پدرم به زور کفاف میده و من سی سالمه به نظرتون چیکار کنم، یه دوست دیگه هم دارم اونم با ارشد بیولوژی رتبه ۲۰۰۰ کنکور و شاگرد اول اونم بیکاره، ولی من خیلی ها رو میشناسم با دیپلم و فوق دیپلم غیر مرتبط تو وزارت بهداشت و دانشگاه استخدام شدند!
حالا کار دولتی که مال مستضعف هاست، ما ها آدم نیستیم ولی چرا خصوصی اینجوریه؟ به خدا دیگه مغزم نمیکشه. (زندگی برتر)


سلام

سوالی مدتی هست که ذهن منو به خود‌ش مشغول کرده و هیچ جوابی براش پیدا نکردم. حتی از سایت های مذهبی و روانشناسی هم سوال کردم، ولی هیچ کسی جوابی براش نداشت. سوالم اینه که چی میشه که بعد از یه مدت عشق کمرنگ و کمرنگ تر میشه و بعد از بین میره؟ 

از خودم بهتون بگم که عاشق یه دختری بودم و قرار ازدواج گذاشته بودیم و واقعا دوستش داشتم. بعد از یه مدتی رابطه مون بهم خورد یه چند ماهی سر این قضیه افسرده بودم ولی بعد از چند وقت این عشق کمرنگ شد و بعد هم از بین رفت. جوری که خودمم تعجب میکنم چطور به این زودی فراموش کردم کسی رو که واقعا عاشقش بودم. 

حالا این داستان رو من در زندگی خیلی از متاهلین هم میبینم، متاهلینی رو در اطرافم میبینم که واقعا یه روزی خیلی عاشق هم بودن و حتی چند سال قبل ازدواج هم با هم دوست بودن ولی بعد از ازدواج اون عشق آتشین فروکش کرده و حتی الان خیلی هاش به تنفر رسیده. متاهلینی که تعریف شون از عشق فرق کرده و میگن که کاش مجرد میموندیم. حالا سوال اینجاست که چی میشه عشق بعد از یه مدت کمرنگ میشه.

ماهایی که ازدواج میکنیم واقعا چقدر میتونه ازدواج هامون دوام داشته باشه؟، اصلا چقدر میتونیم عاشق بمونیم و چه تضمینی هست که بعد از ازدواج عاشق زن دیگه ای نشیم؟ 

یه زمانی یه جمله ای خوندم از یه بزرگی که میگفت:

حتی عمیق ترین عشق ها هم حقیقتی ناپایدارند. اون روز به این جمله خندیدم ولی الان دقیقا به این نتیجه رسیدم. هم در خودم و هم در خیلی از افراد دور و برم مخصوصا متاهلین (زندگی برتر)


سلام

دختری هستم که تو خونه هیچ وقت نمی تونم منظم باشم، موهام رو شونه نمی کنم، یا صبح بیدار میشم صورتم رو نمی شورم، لباس های خوشگل خوشگل نمی پوشم و این که وسایل شخصی ام  نامرتبه تختم رو مرتب نمی کنم، این کار هم باعث کم شدن روحیه من شده و هم این که می ترسم با همین عادت ازدواج کنم و باعث سرد شدن همسرم بشم، کما این که ظاهر خوبی دارم و در کل نامرتبی باعث کم آوردن تو زمان هم میشه.

البته بگم نه مشکلی مثل افسردگی دارم و نه چیز دیگه ای، تو جامعه فعالم، دختر شاد و با نشاطی هستم ولی متاسفانه از بچگی به خاطر تنبلی یا نمی دونم دقیقا چرا عادت نکردم به منظم بودن. 

حالا ممکنه بگین خب شونه بزن موهات رو، تختت رو مرتب کن و  فلان، می خواستم بگم که من بیست و خورده ای ساله این کارها رو انجام ندادم و واقعا تبدیل به عادت نشده برام، اگه میشه راه حل های کوچیک بدین تا آروم آروم بتونم عوض بشم، چون خودم سعی کردم ولی بعد یکی دو روز نهایتا فراموشم میشه، انگار اصلا مرتب بودن رو بلد نیستم.

پیشاپیش از کامنت پسرهایی که می نویسن که خدا همچین زنی رو نصیب گرگ بیابون نکنه کمال تشکر را داریم! (زندگی برتر)


سلام

من یه دختر ۲۳ ساله هستم، دانشجوی ارشد یکی از دانشگاه های خوب تهران. ساکن یه شهرستان کوچیک هستیم، خانواده خوبی دارم و از نظر ظاهری هم نمیخوام از خودم تعریف کنم ولی تقریبا هر کس منو دیده بهم گفته زیبایی.

از دبیرستان تا الان خواستگار زیاد داشتم. جو شهرمون و خانواده و فامیل و اطرافیان طوریه که دختر حتما باید ازدواج کنه، عقیده دارن حتی اگه طرف سنش بالا رفت، حتی شده با آدمی که زیاد هم  باب میلش نباشه ولی باید ازدواج کنه، به قول معروف مهم نیست خوشحالی یا نه فقط مهم اینه که ازدواج کرده باشی.

من که ۲۳ سالمه از نظر بقیه الان سن ازدواجمه (حتی از نظرشون یه مقدار دیر هم شده) و مثلا اگه ۲۶ رو رد کنم دیگه از وقت ازدواجم میگذره.، حتی اطرافیان نصیحت میکنن میگن دختر اگه از یه سنی بگذره دیگه کسی نمیخوادش و جالبه برام که همون آدم هایی که این نسخه رو برای من میپیچن دختران شون رو زیر ۲۰ سال شوهر دادن و تقریبا هیچ کدوم شون هم از زندگی با همسرشون لذت نمیبرن، فقط با هم زندگی مسالمت آمیز دارن، یعنی دقیقا از اون مدل زندگی هایی که ازش متنفرم!

من دلم میخواد عاشق بشم و ازدواج کنم، دلم میخواد با اونی که ازدواج میکنم جون مون برای هم در بره و یه زندگی سراسر عاشقانه با هم داشته باشیم، آدم با شعوری باشه، همدیگه رو درک کنیم، و حتی شده یه لقمه نون داشته باشیم ولی با دل خوش بخوریم. 

به قولی دیگه دوره ازدواج معامله ای گذشته، دوست ندارم صرف اینکه طرف ماشین خوب داره، درآمد خوب داره یا خونه خوب داره با کسی ازدواج کنم. به خاطر فشاری که روی منه دوران دانشجویی چند بار پیش اومد به درخواست چند نفر در بازه های زمانی جدا از هم حدود چند هفته ای تصمیم گرفتم آشنا بشم که فقط وقت تلف کردن بود.

هر کدوم یه تیپ شخصیتی با یک سری رفتار و افکار و روحیات حداقل برای من غیر قابل تحمل، یک مورد پیش اومد که علاقه زیادی هم بین ما شکل گرفت و به خواستگاری رسمی هم منجر شد اما در نهایت نتیجه خوبی در بر نداشت و بار روانی زیادی برام به همراه داشت، اون خود واقعیش رو دیر به من و خانواده م نشون داد.

مدت زیادی هم از اون داستان گذشته اما بعد از همه این موارد حتی دیگه دوست ندارم به ازدواج فکر کنم چون حس میکنم دیگه نمیتونم به کسی اعتماد کنم. نمیدونم مشکل از منه، از طرز تفکرمه یا دیگران، به هر حال از شما دوستان میخوام لطفا راهنماییم کنید.

چطور با چنین وضعیتی خانواده م رو متقاعد کنم دوست ندارم ازدواج کنم مگر اینکه اون شرایطی که گفتم پیش بیاد و اجازه بدن من با آرامش فکری درسم رو بخونم و ادامه بدم؟ (زندگی برتر)


سلام خدمت همه دوستان و رفقا 

امیدوارم که همه صحیح و سلامت در کنار خانواده لحظات خوبی رو سپری کنید، سوالی که داشتم که خدمت دوستان بر میگرده به مشکلات روحی و روانی که دارم.

من جوان ۳۱ ساله و مجردی هستم، لیسانس دارم و داخل  یک ارگان بصورت پیمانکاری و با حقوق تقریبا ۶ تومن کار میکنم، خونه و ماشین هم دارم، انسان به شدت احساسی هم هستم.

سوال من اینه که همیشه از خودم ناراضی هستم، همه ش به مردم نگاه میکنم که چه کار میکنند، متاسفانه همیشه ی حس نیتی و مقایسه با اطرافیان تو وجودم هست که مغزم رو مثل خوره میخوره، بخوام مثال بزنم مثلا همیشه خودم رو سرزنش میکنم چرا شغل رسمی ندارم، چرا درسم رو ادامه ندادم تو مقاطع بالاتر، چرا مثلا فلانی رفت ارشد گرفت، چرا فلانی ازدواج کرد و من هنوز مجردم، چرا شرایط کاریم اونی که میخوام نیست، یه حس کمال گرایی مریض گونه ای هم در وجودم هست که اذیتم میکنه.

همه ش در حال حرص خوردن و مقایسه هستم، متاسفانه دختر مورد علاقه ام رو هم سر همین تفکرات مسخره از دست دادم، این مشکل رو هم در خودم ریشه یابی کردم، میدونم چاره کارم در نبود عزت نفس هست که به علت خودیی زیاد و مقایسه ای که در دوران نوجوانی توسط مادرم صورت می گرفت و به معنای واقعی کلمه من رو نابود کرد.

حال از دوستان خودم سوال دارم چکار کنم درست بشم؟، دلم میخواد دوستان زیادی داشته باشم، ازدواج کنم، یک زندگی ساده و معمولی مثل بقیه داشته باشم، چه جوری زندگی خودم رو تنظیم کنم بر اساس عقل و منطق تا این تفکرات اذیتم نکنه. 

ممنون میشم راهکارهایی که به ذهن تون می رسه بهم بگید تا بتونم تو کمترین زمان خودم رو بازسازی کنم و روی خودم و شخصیتم کار کنم.  (زندگی برتر)


سلام و عرض ادب خدمت دوستان

یه پست دیدم از یکی از دوستان در مورد معرفی کتاب سه دقیقه در قیامت، بسیار خوشحالم کرد بابت معرفی کردن این کتاب که میتونه واقعا تحولی عظیم تو زندگی هر کسی داشته باشه.

منم یه کتاب خواستم معرفی کنم در رابطه با مرگ. اسم این کتاب رو شاید دوستان شنیده باشند یا خونده باشند کتاب آن سوی مرگ. 

این کتاب با تمامی کتاب هایی که در مورد مرگ خوندین یا دیدین فرق میکنه و باعث میشه کلاً دید آدم نسبت به زندگی عوض بشه، سرگذشت سه نفر که دقایقی یا ثانیه ای علائم حیاتی شون قطع میشه و اتفاقاتی براشون میافته که خوندنش رو به همه دوستان توصیه میکنم.

آقای امینی خواه به صورت صوتی این کتاب رو خونده و میتونید دانلود کنید و فای هاب صوتی رو گوش کنید. بسیار لذت بخش و .  (زندگی برتر


سلام، دختری ۱۹ ساله هستم. دو خواهر بزرگتر دارم. پدر و مادر من با هم اختلاف دارند که وقتی من بین حدود ۷ تا ۹ سال بودم این اختلاف اوج گرفت (طلاق و .) ولی کم کم آرامش خانه برگشت اما هنوز هم اختلاف دارند؛ اما سعی میکنند به خاطر ما چیزی نگن.

خلاصه مادر من به شدت سختی کشیده خیلی . (چون یکی از خواهرانم هم خیلی مامانم ذو اذیت میکنه و کلا از بچه هم شانس نیاورده) برای ما هم دلسوز بوده همیشه. مادرم واقعا کم نذاشته برامون؛ تو سخت ترین شرایط زندگیش نذاشته ما احساس بدی داشته باشیم. خیلی صبوره بعضی وقت ها، شاید فقط ۳ بار اشک رو دیدم تو چشماش، اما هیچ وقت گریه نکرده، داد نزده، خیلی مظلومه خیلی .)

من اهداف زیادی تو زندگیم دارم، اما متاسفاته به شدت به خانواده به خصوص مادرم وابسته ام، وقتی خونه هستش حالم خوبه. وقتی به من زنگ میزنه یا پیام میده، غذا برام میاره یا حتی وقتی میخنده‌. ذوق میکنم و خوش حال میشم،  واقعا احساس میکنم عاشقانه دوسش دارم‌‌.

دوست دارم کنارش بخوابم و فقط نگاهش کنم، مثل یه عاشق، دلم میخواد همیشه با خانواده ام باشم تا بعدا حسرت این روزها رو نخورم، دلم میخواد انقدر کنارش باشم و ببینمش که بعدا حسرت نخورم، بعضی شب ها از ترس اینکه از دستش بدم گریه میکنم.‌ (بدتر از همه به خودش هم نمیرسه منو دیوونه میکنه).

دلم میخواد تمام زحماتش رو جبران کنم و به آرزوهاش برسونمش‌، دلم میخواد احساس خوشبختی بکنه و حسرت زندگی دیگران رو نخوره. دلم میخواد مهاجرت کنم ولی وفتی فکر میکنم از خانواده باید دور بشم از فکرش منصرف میشم و میگم این سال ها فقط باید پیش شون باشم تا حسرت نخورم .

یا میگم مهاجرت با خانواده انجام بدم که این بشه که خیلی خوبه ولی یکی این ها رو راضی کنه و .، مادرم اصلا به خودش نمیرسه، کل حقوقش رو برای ما میذاره، وقتی یاد اون همه سختی میافتم که کشیده برای ما دلم آتیش میگیره میخوام خودم رو بکشم .‌‌ 

خانواده خوبی هم نداره، سال بره ماه بره به زور زنگ میزنن بهش. البته پدرم هم بهتر از قبله ولی خوب اذیت های غیر مستقیم داره که حرص آدم رو در میاره، میدونم این اخلاقم نادرسته و باید اصلاح بشه اما فقط به یک دلیل این طوریم، که بعدا حسرت این روز ها رو نخورم.

میدونم دچار افسردگی و اختلال اضطراب شدم (نا امیدی، خواب زیاد، استرس و نگرانی، به فکر مرگ بودن، بی انگیزه بودن)

میخوام زندگی خودم رو بسازم، میخوام همون زندگی رویاهام رو بسازم اما میترسم، نکنه مامان و بابام رو از دست بدم، نکنه .؟، نمیخوام پز بدم یا هر چیز دیگه (پپسی باز کنم!) ولی میدونم دختر با استعدادیم، و قبلا خیلی عاقل بودم طوری که همه میگفتن عقلش از سنش بیشتره و .

اما الان بدم میاد از خودم، دوستم دارم شاد باشم و مستقل و .، اما به چیزی مانع این احساسات میشه.، تنها دلیلم هم اینه بعدا حسرت بودن با پدر و مادرم رو نخورم (میدونم تفکر اشتباهیه)، چیکار کنم من؟، دوست دارم مستقل باشم میدونم این همه  آدم از خانواده دورن، یا از دست دادن شون، به همین علت میخوام وقتم رو باهاشون بگذرونم.

میدونم تفکرم اشتباهه اما نمیتونم این بند ناف احساسی رو ببرم، اگر میدونستم مادرم به فکر خودشه باز یه کم خیالم راحت بود اما .، به خودشم گفتم این موضوع رو ولی الکی میگه باشه، چیکار کنم من؟ (زندگی برتر)

ممنون میشم کمکم کنید.


haniyehh bts ۳:۲۵ AM (۱۴ hours ago) to me

سلام

من یه سوالی دارم که خیلی ذهنمو مشغول کرده. من سوم تجربی هستم و سال بعد کنکور دارم. میدونم اگه تلاشمو بکنم پزشکی قبول میشم. اما یه مشکلی هست. 

من خیلی جاها شنیدم که دانشجوهای پزشکی وقتی وارد دانشگاه میشن اون چیزی که انتظارش رو داشتن رو نمیبینن. یعنی خیلی پایین تر از اونی که جامعه فکر میکنه. یعنی من شک دارم که این رشته بتونه منو به آرزوهام برسونه. من یه خصلت بدی که دارم اینه که به هیچی قانع نیستم و همه چیزو به بهترین شکل میخوام.

میخوام تو آینده خیلی پولدار بشم .یعنی من عاشق ماشین هستم و اینکه من تا حالا جایی ندیدم که یه دکتر مثلا فراری سوار بشه. ولی من اینو میدونم که میتونم در اینده یکی از بهترین های رشتم بشم و زندگی آنچنانی داشته باشم اما به نظرم پزشکی نمیتونه منو به ارزوهام برسونه.

از همه خواهش میکنم اگه اطلاعی در این مورد دارن بهم کمک کنن . مخصوصا دانشجوهای پزشکی که واقعا میخوام بپرسم که پزشکی اون رشته ای بود که انتظارش رو داشتین؟ لطفا هیچکس هم نصیحتم نکنه که تو با فکر پول میخوای بری دکتر بشی. شما منو نمیشناسین و بهتون اطمینان میدم که من اینجور ادمی نیستم که همه چیز برام پول باشه. (زندگی برتر)


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

اینجا ، دور از خانه دوربین های دیجیتال کیتارک Bryon سالم زيبا tehranbarbar طراحی سایت ، سئو ،تبلیغات در گوگل دنیا دست کیست دفتر خدماتی و نظافتی اصفهان گروه بازرگانی مینوسا